منبع اصلی نوشتار زیر در این لینک قرار دارد

ماندن یا رفتن ، مسئله اینست

دیروز یکی از دوستان سایبریم رفت به خارج از کشور
دوستی که دوستیمون به دنیای واقعی هم کشیده شد و چند دیدار رو هم در دنیای واقعی داشتیم و خوب کارهایی رو هم متاثر از همدیگه انجام دادیم.
امیدوارم هر جا که هست موفق تر و شادتر باشه.

\"\"

ولی چیزی که بعد مدتها ذوق نوشتن رو در من بیدار کرد آرزوی رفتن از این مملکته که در خودم و تمام دوستانم میبینم!
پیش خودم فکر میکردم آیا اساس این آرزو درسته؟
آیا یه جور فرافکنی نیست که ما کل کمبود ها رو بندازیم گردن مملکت؟
مگر مملکت چیزی به جز مجموعه ای از افراد جامعه خود اون مملک و عقاید و قوانین بین اونهاست؟
اگر جواب شما نه هست یعنی میگید همش تقصیر اوضاع گل بل بل کشور پس چرا در طول تاریخ آدمهای بزرگی که که رفته بودن برگشتن تا با دست خودش کشورشونو بسازن، با تمام سختی هاش ! امثال حسابی ها ، چمران ها و شریعتی ها فکر نکنم کم باشن که برگشتنو آستین همت رو زدن بالا.
اما همه اینها یه جور شعار به نظر میاد ، یه جور ایده ال گرایی.
خود من که دارم این مطلبو مینویسم
دوست دارم در یک جامعه بازتر و با فرهنگ تر و کم دروغ تر و با امکانات بیشتر زندگی کنم ، جایی که اینترنتش رو اعصاب نباشه ، جایی که اداره دولتیش کابوس نباشه و جایی که آدما بر اساس زحمتشون پیشرفت کنن نه با داشتن هر کلمه کثیف که با پ شروع میشه.
اما چه بخوام چه نخوام من ایرانیم و اینجارو خونه خودم احساس میکنیم
دکتر شریعتی میگه نداشتن هاست که به ادم هدف میده و جای ساختنو سوختن و گریز از وافعیت بمان و تغییر بده
در کل منم مثل اکثر دوستانم به دنبال راه درست هستم ، شاید واقعا قسمتی از این راه تو خارج باشه ولی عقیده ندارم همش اون جا باشه
به امید روزی که جهانی داشته باشیم که همه ادمها توش سعادتمند باشن ، جهان تو صلح باشه و عدالت واقعی جاری شده باشه
راستی نقل قولی کردم از دکتر شریعتی چند نکته به خاطرم امد
عید کتابی خوندم از ایشون به عنوان ابوذر ، توصیه میکنم حتما بخونیدش بی ربط به این بحثمونم نیست، ابوذز کسی بود که موندو فریاد زدو عدالت خواهی کرد

 

\"\"

پی نوشت : بعضی دوستان به بنده میگن مطمئنی ارزشی نیستی و من با خنده میگم هنوز اونقد نمیدونم که بخوام جهت گیری خاصی داشته باشم اما اینو میدونم که در این لحظه به خدا و اسلام اعتفاد دارم . البته نه به اسلامی که در دست زر و زور و تزویر باشه بلکه اسلام واقعی
همونی که اشخاصی مثل شریعتی دنبالش بودن
هنوز اونقد با سواد نیستم که بخوام تشریحش کنم یا ازش دفاع کنم ولی دیدم شریعتی دنبال این بود که انسان مسلمون رو به هویت های ذاتی خودش برگردونه، به عدالت ، جهاد ، ایثار ، شهادت و انتظار
من با علمای اگاه و درست هم موافقم ، توجه کنید که این باز بنا به نظر اقای شریعتی است که میگفت عالم و نه روحانی
و در کل کاری ندارم چه برچسبایی دوستان ممکنه به من بزنن از ساندیس خور بگیر تا الا ماشالله اما ما باید یاد  بگیریم که به عقاید هم احترام بزاریم و اگر قراره انتفاد کنیم درست نقد کنیم

در اخر ،‌ این نوشته اینجا فقط بخاطر اینه که یه نمه ذهنم رو جمع و جور کنم و بدونم موضع من دقیقا نسبت به مهاجرن چیه؟ شاید باید انقدر رفت تا ساختن و تغییر دادنو یاد گرفت و بعد از اون باید انقدر ماند تا اینها را یاد داد

 

پی نوشت ۲ : این اخرین نوشته من در این دامنه هست و به زودی به دامنه zanjanhost.com نقل مکان میکنم \':)\'

\"Share\"/

No related posts.

سازنده سایر پست های مرتبط Yet Another Related Posts.



برچسب ها :